طمع کشاننده به هلاکت است و نارهاننده ، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده ، و بسا نوشنده که گلویش بگیرد و پیش از سیراب شدن بمیرد ، و ارزش چیزى که بر سر آن همچشمى کنند هر چند بیشتر بود مصیبت از دست دادنش بزرگتر بود ، و آرزوها دیده بصیرت را کور سازد و بخت سوى آن کس که در پى آن نبود تازد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :4
کل بازدید :32179
تعداد کل یاداشته ها : 85
04/1/13
5:48 ص

عمری گشتیم به دنبال دست خدا برای گرفتن

غافل ار آنکه دست خدا ، دست همان بنده اش بود

بنده ای که نیاز به دستگیری داشت . . .

سخت است برای کسی که آتش گرفته

توضیح بدهی که نباید بِدَوَد . . .


  
  

کارگر شهرداری پشته گاریش نوشته

به کارم نخند ، محتاجه روزگارم.....

یادمان باشد:

هر پسمانده ای که به زمین می اندازیم،

قامت یک نفر را خم می کند


  
  
<   <<   6   7   8